به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه علمیه خراسان، داوود حسینپور صباغ، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و مدیر مؤسسه «زیستبوم نهی»، در سلسله نشستهای تخصصی موضوعشناسی فقه خانواده در مدرسه عالی فقاهت عالم آلمحمد(علیهالسلام) با موضوع «آشنایی با نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور با توجه به نهاد مکمل تربیت خانواده و فروع فقهی آن»، به تبیین ابعاد ساختاری و فلسفی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
وی با اشاره به اهمیت روششناسی در مطالعات تربیتی، اظهار کرد: در بسیاری از مباحث آموزشی و اجتماعی، ما میان «مشکل» و «مسئله» تفاوت قائل نیستیم، در حالیکه مشکل صرفاً احساس نارضایتی و سطحی از واقعیت است، اما مسئله حاصل مشاهده دقیق، تحلیل علل و یافتن نسبتهاست.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد توضیح داد: وقتی فردی دچار سردرد میشود، آنچه در ابتدا حس میکند «مشکل» است، اما پزشک با بررسی دقیق و نظاممند آن را به «مسئله» تبدیل میکند و راه درمان را مییابد. همین قاعده در عرصه آموزش، تربیت و خانواده نیز صادق است.
مدیر مؤسسه زیستبوم نهی با تأکید بر اینکه عبور از مشکل به مسئله نیازمند «چتر نظری» و دستگاه فکری است، افزود: اگر نگاه تخصصی و روشمند به پدیدهها وجود نداشته باشد، صرفاً انبوهی از مشکلات انباشته میشوند، بیآنکه تبدیل به مسائل قابل حل شوند.
وی خاطرنشان کرد: نظام مسائل در آموزش و تربیت زمانی شکل میگیرد که پژوهشگر یا مدیر، هر پدیده را در بستر نظری خود تحلیل کند؛ از این رو، شناخت دقیق زیرنظامها و کارکردهای آموزش رسمی کشور مقدمه ورود به اصلاح تربیت اسلامی است.
حسینپور صباغ در ادامه با استناد به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور را دارای شش زیرنظام دانست و گفت: زیرنظام برنامه درسی و تربیتی، زیرنظام تربیت معلم و منابع انسانی، زیرنظام مدیریت و راهبری، زیرنظام فضا، تجهیزات و فناوری، زیرنظام تأمین و تخصیص منابع مالی و زیرنظام پژوهش و ارزشیابی است.
وی افزود: هر یک از این زیرنظامها مجموعهای از مسائل و چالشهای خاص خود را دارد که برای اصلاح نظام آموزشی باید بهصورت جداگانه شناسایی و تحلیل شوند.
بحران اعتماد به معلم و محتوا؛ ضعف در زیرنظام برنامه درسی
وی با اشاره به وضعیت نگرانکننده زیرنظام برنامه درسی تصریح کرد: آموزش و پرورش امروز با بحران اعتماد اجتماعی مواجه است؛ زمانی خانوادهها معلم را الگوی تربیتی و مرجع اخلاقی میدانستند، اما امروز این جایگاه تضعیف شده است.
حسینپور صباغ افزود: جدایی محتوا از نگرش توحیدی، غلبه حافظهمحوری بر خردپروری، و آموزش دانش بدون تربیت، از مهمترین چالشهای این زیرنظام است.
وی تأکید کرد: بدون احیای منزلت معلم و بازگشت تربیت دینی به محور برنامه درسی، هیچ تحولی در آموزش کشور رخ نخواهد داد.
تربیت معلم؛ غلبه آموزش بر مربیگری
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی به ضعفهای موجود در تربیت معلم اشاره کرد و گفت: امروز معلم بیشتر آموزشدهنده است تا مربی؛ جذب غیر اصولی نیرو، آموزش ناکارآمد پیش از خدمت، ضعف در نظام انگیزشی و محدود شدن نقش معلم در چارچوبهای اداری از عوامل مهم افت کیفی در نظام تربیت معلم است.
حسینپور صباغ افزود: نظام مدیریت آموزش کشور از یکسو گرفتار تمرکزگرایی شدید و بوروکراسی سنگین است، و از سوی دیگر، در تلاشی ناکام برای خصوصیسازی و برونسپاری وظایف خود به سر میبرد.
وی ادامه داد: این وضعیت دوگانه، کارآمدی تصمیمات را کاهش داده و از انعطاف لازم در سطح مدارس جلوگیری کرده است.
عدالت آموزشی، فراتر از ساخت مدرسه
این استاد دانشگاه تأکید کرد: عدالت آموزشی صرفاً در ساخت مدرسه و تجهیزات فیزیکی خلاصه نمیشود؛ بلکه عدالت حقیقی آن است که همه دانشآموزان از معلم با کیفیت، محتوای غنی و فرصتهای تربیتی برابر برخوردار باشند.
وی افزود: مدارس امروز به لحاظ کالبدی یکسان طراحی میشوند، در حالی که باید متناسب با فرهنگ و شرایط بومی هر منطقه شکل بگیرند تا هویت محلی در تربیت دانشآموز حفظ شود.
نقش آموزش در استقلال فرهنگی و کاهش آسیبهای اجتماعی
مدیر مؤسسه زیستبوم نهی با اشاره به یافتههای پژوهشی درباره تأثیر آموزش بر توسعه اجتماعی گفت: حتی آموزش با کیفیت متوسط نیز میتواند از بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی جلوگیری کند.
وی تصریح کرد: آموزش، موتور محرک توسعه اقتصادی و ضامن استقلال فرهنگی و سیاسی کشور است؛ جامعهای که نظام آموزشی قوی نداشته باشد، ناگزیر مصرفکننده فرهنگ بیگانه خواهد بود.
بحران فلسفی و هویتی در تربیت معاصر
حسینپور صباغ، یکی از ریشههای اصلی ضعف در آموزش و پرورش را بحران فلسفی دانست و گفت: ما هنوز فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را در سطح نظامساز و اجرایی تدوین نکردهایم.
وی افزود: در نتیجه، اهداف کلان تربیت به آموزش تقلیل یافته و ارزشهای انسانی در سایه مدرکگرایی، حافظهمحوری و بیتفاوتی اخلاقی کمرنگ شده است.
مدیر مؤسسه زیستبوم نهی با بررسی تطور تاریخی نظام آموزشی، بیان کرد: در مکتبخانههای سنتی، خانواده در متن آموزش قرار داشت، والدین در تأمین هزینه، انتخاب استاد و نظارت تربیتی مشارکت میکردند؛ اما با ظهور آموزش مدرن، این ارتباط قطع شد و دولت جایگزین خانواده گردید.
وی افزود: امروز این روند معکوس شده است؛ خانوادههای آگاه و باسواد، خود جریان تربیت را به دست گرفتهاند و گاه در برابر نظام آموزشی رسمی قرار گرفتهاند؛ این گسست جدید، نیازمند بازتعریف رابطه دو نهاد خانواده و مدرسه است.
بازتعریف جایگاه خانواده در نظام رسمی تربیت
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه اگر قرار است خانواده به عنوان نهاد تربیتی مکمل شناخته شود، باید در سه سطح بررسی گردد، گفت:سطح ساختاری(زیرنظامها و نقشهای درونی خانواده)، سطح اجتماعی(نقش و تأثیر خانواده در جامعه)و سطح فلسفی و تاریخی(ریشههای هویتی و تربیتی خانواده در فرهنگ اسلامی) خواهد بود.
وی تأکید کرد: خانواده، نخستین و ماندگارترین نهاد تربیت است و سایر نهادها از جمله مدرسه، رسانه و مسجد، باید در امتداد آن عمل کنند، نه در تقابل با آن.
حسینپور صباغ در پاسخ به پرسشی درباره تعریف نظام رسمی تعلیم و تربیت گفت: این نظام همه اجزای آموزش و تربیت را از سطح کلاس تا سیاستگذاری کلان در وزارتخانهها شامل میشود.
وی افزود: آموزش و پرورش به دلیل گستره عمومی خود، نهاد رسمی و ملی تلقی میشود، در حالی که دانشگاهها نهاد رسمی تخصصی هستند و بافت عمومی ندارند.
مدیر مؤسسه زیستبوم نهی بر ضرورت «احیای پیوند خانواده و نظام آموزشی» تأکید کرد و گفت: تنها از مسیر بازنگری در زیرساختهای معرفتی، مدیریتی و فرهنگی آموزش و پرورش میتوان به تربیت نسلی مؤمن، خلاق و مسئول در تراز جامعه اسلامی دست یافت.
وی یادآور شد: تحول در تعلیم و تربیت بدون اصلاح مبانی فکری و فلسفی ممکن نیست، و برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی، باید نظام تربیت را از نو در نسبت با خانواده، دین و جامعه تعریف کرد.